چگونه در میان مردم بودن، سؤالی است که مدیران رسانه در هر مدیومی بهطور دائمی و بیوقفه باید برای آن جواب بهروز بیابند تا رسانه متبوعشان حرکتی رو به رشد داشته باشد و قدرت نفوذ خود را در مقابل رقبا حفظ کرده یا افزایش دهد. جواب این سوال در هر فرهنگی، پاسخی متفاوت دارد. درجایی این «در میان مردم بودن» به هر روشی! در اولویت قرار میگیرد و «جذابیت به هر قیمتی» در میان دیگر معیارهای تولید محتوا به اولویت اول تبدیل میشود، رسانه به چاه «ارتزاق از آب دهان مخاطب» میافتد و آنچنان میشود که این روزها در رسانههای جریان سلطه و دنبالهروهای آن میبینیم. در مقابل ممکن است به بهانه ملاحظه و معذوریتهای فرهنگی، دینی، اخلاقی و اجتماعی، همچنین هزارتوی، اما و اگرهای محتوایی، آنچنان نسبت به «در میان مردم بودن» بیتوجهی شود که رسانه در حباب انفعال قرار بگیرد و از گردونه اولویت افکار عمومی خارج شود. اما جذب مخاطب از طریق ارائه محتوای ارگانیک، سختپرداخت و دانشمحور که بتواند دغدغهها و سؤالات بنیادی گروه کثیری از افراد جامعه را پاسخگو باشد و دریچههای تازهای به افکار عمومی باز کرده و نور بر زاویههای تاریک بتاباند، بسیار دشوار و کمیاب است. این دست برنامهها ممکن است دیربازده باشند، اما نتیجه آن در آگاهیبخشی، ایجاد رضایت و جذب مخاطب پایدار، غافلگیرکننده است. رسانه ملی در طول فعالیت خود در ادوار مختلف در مدلسازی این دست برنامهها، تجربیات متعدد و ماندگار بسیاری دارد، اما سه سالی است برنامهای متفاوت در حوزه پررمز و راز مرگ، ماورا و معنا، در ایام ماه مبارک پا به عرصه گذاشته و هرسال مؤثرتر از سال قبل با ضریب بالا در میان مخاطبان نفوذ کرده، پرده حجاب مرگ را پس زده و بر لبه تیغ حساسیتهای موضوع، از تجربه نزدیک به مرگ سخن میگوید. زندگی پس از زندگی مسیر دشوار اعتمادسازی برای مدیران رسانه و مخاطب را به نحوی مقتدرانه پیش برده که امروز میتواند با صراحتی مثالزدنی از کیفیت معنوی تجربه شبیه مرگ و نتایج آن بر زندگی مادی، درگاههای نو بهنو، به روی مخاطب خود باز کند. اما این همه ماجرا نیست؛ این برنامه اثبات کرد اگر کار درست انجام شود، میتوان حتی ثقیلترین و حساسترین موضوعات را به میان مردم برد. آنچنان که در ایام ماه مبارک رمضان در هر جمعی حاضر میشوید، گوشهای از «چه خبرها؟» میرسد به برنامه شب گذشته «زندگی پس از زندگی» از سوژه گرفته تا تسلط کارشناس مجری برنامه! در این تجربه رسانهای مخاطبی که معمولا بهانه اولویت سرگرمیسازی میشود، این بار معیار تازهای از گوهر سلیقه خود را عیان کرده است. این موفقیت همهجانبه به نظر فراتر از یک برنامه و برای رسانه ملی رقم خورده. وسعت اثرگذاری آنچنان ملموس و قابلتوجه است که رفتهرفته نگرانی «تلاشگران نادیدهگیری رسانه ملی» را برانگیخته و نجواهای ایرادات رنگبهرنگ به برنامه را رقمزده است. پرسش کلیدی این است؛ آیا کم و کیف شکلگیری، اندیشه، پژوهش تا تولید و نظارت همچنین دلایل علاقه مخاطب در سطوح مختلف اجتماعی و در یککلام روند تولید، عرضه و اثرگذاری این برنامه خاص برای بهرهبرداری عملی و تبیین آن در سیاستهای تولید رسانه ملی مدون میشود و مورد مداقه قرار میگیرد؟ مباد که با بیتوجهی از کنار آن بگذریم و هرآینه در اثر القای رقیب و بدخواه فرصت «در میان مردم بودن» را از دست بدهیم؟
علی اکبر عبدالعلی زاده عضو شورای سر دبیری / روزنامه جام جم